شرکت بیمه معلم به عنوان سرمایه گذار شتاب دهنده مگنت می باشد.
الگوی سرمایه گذاری مرکز نوآوری مگنت :
شتابدهنده مگنت به منظور افزایش سودآوری و انجام پروسه مسئولیت اجتماعی به تناسب سیاست، روی پروژههایی که سود مالی برای شرکت دارند یا از لحاظ استراتژیک برای کشور حائز اهمیت است، پس از طی شدن پروسه ورود به طرح شتابدهی، سرمایهگذاری میکند. با این الگو، افراد و تیمهای دارای طرح خلاق و فناورانه را انتخاب نموده و در طی یک دوره چندماهه به آنها خدماتی از جمله فضای کاری مجهز، آموزش، مشاوره، مربیگری، سرمایهی اولیه و ارتباط با شبکه سرمایهگذاران ارائه مینماید. هر تیمی که موفق به اتمام دوره شتابدهی شود، تبدیل به شرکتی تازه تاسیس میشود که مگنت به ازای خدمات ارائه شده، درصدی از سهام آن شرکت نوپا را از آن خود میکند و در ادامه در جایگاه یک پل ارتباطی بین این کسبوکارهای نوپا و سرمایهگذاران جسور (خطرپذیر - VC) عمل خواهد نمود.
ترکیب سهام داری شتاب دهنده:
با توجه به اینکه سهام دار اصلی شتاب دهنده شرکت بیمه معلم می باشد لذا 100 درصد سهام مربوط به بیمه معلم خواد بود.
میزان سرمایه گذاری:
میزان سرمایه گذاری شرکت بیمه معلم در مرکز نوآوری مگنت حدود 240 میلیارد ریال آورده نقدی و مبلغ 60 میلیارد ریال آورده نقدی جهت سرمایه گذاری روی استارتاپ ها می باشد .
شرکت بیمه معلم به عنوان سهام دار اصلی مرکز نوآوری مگنت سالانه حداقل یک میلیارد در فرآیند شتابدهی سرمایه گذاری مینماید. لازم به ذکر است با توجه بودجه در نظر گرفته شده برای شتاب دهنده مگنت بودجه سرمایه گذاری در سال 1403 بیش از 14 میلیارد ، در سال 1404 بیش از 17 و در سال 1405 بیش از 23 میلیارد خواهد بود.
سرمایهگذاری در استارتاپها:
سرمایهگذاری در استارتاپها یک فرآیند پرچالش و البته پرسود است، اما برای موفقیت در آن، باید اصول و قوانین مشخصی رعایت شود. شتاب دهنده مگنت تلاش میکند قبل از سرمایه گذاری روی استارتاپ ها با بهره گیری از مشاورین و منتور های متخصص و مجرب اصول و قوانین لازم برای فرآیند سرمایه گذاری را رعایت نماید تا بتواند با سرمایه گذاری موفق استارتاپ ها در مسیر رشد و توسعه یاری نماید.
این اصول و قوانین عبارتند از :
۱- آشنایی با بازار و صنعت مرتبط
سرمایهگذاری در استارتاپها یک فرآیند پیچیده است که نیاز به درک عمیق از بازار و صنعت مرتبط دارد. بر اساس آمارهای ارائه شده توسط شرکت CB Insights در سال ۲۰۲۲، ۴۲٪ از استارتاپهایی که شکست خوردهاند، به این علت بوده که نتوانستهاند نیاز بازار را برآورده کنند. این آمار نشاندهنده اهمیت فوقالعاده تحقیق و بررسی بازار هدف است.
1-1-تحقیق و بررسی بازار هدف
تحقیق و بررسی بازار هدف، یکی از مراحل اساسی این فرآیند است که به سرمایهگذار اجازه میدهد تا نیازها، خواستهها و انتظارات مشتریان هدف را بهطور کامل درک کند. این تحقیقات میتواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف رقبا، فرصتها و تهدیدات موجود در بازار کمک کند. در نتیجه، به تعیین استراتژیهای مناسب برای رشد و توسعه استارتاپ منجر میشود.
1-2-شناخت رقبا و فاکتورهای مؤثر
شناخت رقبا و فاکتورهای مؤثر نیز امری حیاتی است. این فرایند شامل بررسی محصولات و خدمات رقبا، استراتژیهای قیمتگذاری، روشهای بازاریابی و فروش است. همچنین، توجه به فاکتورهای محیطی مانند قوانین و مقررات، فناوری، اقتصاد و فرهنگ نیز ضروری است.
1-3تحلیل تاثیرات اقتصادی و سیاسی
درک تاثیرات اقتصادی و سیاسی بر بازار و صنعت مرتبط نیز بخشی حیاتی از فرآیند سرمایهگذاری است. تغییرات نرخ بهره، سیاستهای دولتی، تحریمها، قوانین جدید و تغییرات اقتصاد جهانی میتوانند تأثیرات عمدهای بر استارتاپ داشته باشند. بررسی و تحلیل این عوامل میتواند به سرمایهگذار کمک کند تا استراتژیهای مناسبی برای مقابله با این تهدیدات تدوین کند و فرصتهای احتمالی را شناسایی نماید.
1-4-درک فرهنگ و ارزشهای مصرفکننده
در کشور ایران نیز این موارد از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به پیچیدگیهای اقتصادی و سیاسی موجود در کشور، درک عمیق از بازار محلی، فرهنگ مصرفکننده، قوانین و مقررات، و تأثیرات احتمالی تحریمها و تغییرات سیاستهای دولتی میتواند تفاوت قابل توجهی در موفقیت یک استارتاپ ایجاد نماید.
بنابراین بهعنوان یک سرمایهگذار، نه تنها به جزئیات فنی و بازاریابی توجه میشود ، بلکه باید چشمانداز جامعی از محیط کسبوکار و تأثیرات محتمل آن بر استارتاپ خود داشته باشیم. این درک جامع میتواند به ما کمک کند تا استراتژیهای موثرتری تدوین کنیم.
۲- تجزیه و تحلیل ریسک
سرمایهگذاری در استارتاپها نوعی فرآیند پرریسک است. این ریسکها میتوانند از جنبههای مختلفی نظیر مالی، عملیاتی و اجرایی باشند. برای هر سرمایهگذار، شناسایی، تجزیه و تحلیل این ریسکها امری ضروری است.
2-1-ریسکهای مالی
در زمینه ریسکهای مالی، مواردی مانند نوسانات نرخ بهره، تغییرات نرخ ارز و تغییرات بازار سرمایه میتوانند تأثیر معنیداری بر سرمایهگذاری داشته باشند. ارزیابی دقیق این عوامل میتواند به سرمایهگذار کمک کند تا راهکارهای مناسبی برای کاهش یا اجتناب از این ریسکها تعیین کند. بر اساس آمار وب سایت embroker، در ایالت متحده ۴۷ درصد از استارتاپهای سطح اول هر ماه بیش از 400 هزار دلار هزینه میکنند!
2-2-ریسکهای بازار
این ریسکها شامل تغییر در عرضه و تقاضا بازار، رفتار رقبا، تغییرات در قوانین و مقررات و تحولات اقتصادی میشوند. شناسایی و درک این عوامل میتواند به سرمایهگذار کمک کند تا بهتر بفهمد چگونه این عوامل میتوانند بر استارتاپ تأثیر بگذارند. براساس آمار وب سایت embroker، دلیل اصلی شکست استارتاپها نادیده گرفتن تقاضای بازار است که در ۴۲ درصد موارد رخ میدهد.
2-3-ریسکهای فناوری
فناوری بهسرعت در حال تغییر است و میتواند تأثیر معنیداری بر استراتژی و عملکرد یک استارتاپ داشته باشد. ریسکهای مرتبط با فناوری میتوانند شامل عدم توانایی بهروزرسانی فناوری، وابستگی به فناوریهای قدیمی یا نفوذ امنیتی باشند.
2-4-ریسکهای منابع انسانی
تیمها و کارکنان یکی از داراییهای مهم هر استارتاپ هستند و ریسکهای مرتبط با نیروی کار میتواند شامل مسائلی مانند ترک کارکنان کلیدی، مشکلات در جذب استعدادها، یا مسائل فرهنگی و اخلاقی باشند. این مسائل روز به روز در ایران رو به سختتر شدن میرود و استارتاپها همواره درگیر نیروی انسانی حرفهای برای کار در اکوسیستم ایران هستند!
2-5-ریسکهای قانونی و مقرراتی
ایجاد تغییر در قوانین و مقررات میتواند تأثیر غیرمنتظرهای بر استارتاپ داشته باشد. این میتواند شامل ایجاد تغییر در قوانین مالیاتی، استانداردهای صنعتی یا قوانین مرتبط با حفظ حریم خصوصی و امنیت اطلاعات باشد. قانون و مقررات در ایران همواره شامل تغییر و دگرگونی میشود؛ پس این موضوع میتواند جزو ریسکهای مهم استارتاپها در ایران باشد.
2-6-تدوین راهکارها و تدابیر مدیریت ریسک
تدوین راهکارها و تدابیر لازم برای مدیریت ریسکها از اهمیت بالایی برخوردار است. این میتواند شامل استراتژیهای مختلف برای کاهش یا انتقال ریسک (مانند بیمه) باشد یا حتی پذیرش برخی ریسکها که میتوانند بهعنوان فرصتهای احتمالی شناسایی شوند. هدف از این تدابیر، اطمینان از مدیریت مناسب ریسکها است، تا تاثیر منفی بر سرمایهگذاری کاهش یابد و فرصتهای احتمالی بهرهمند شوند.
۳- ارزیابی تیم مدیریتی استارتاپ؛ عامل موفقیت یا شکست؟
تیم مدیریتی نه تنها نقشی کلیدی در موفقیت یا شکست یک استارتاپ دارد، بلکه میتواند تاثیر قابل توجهی بر شکلگیری فرهنگ، ارزشها و جهتگیریهای استراتژیک آن داشته باشد. شاید برایتان جالب باشد براساس آمار که از تحقیق کریس دنگ برداشت شده، عدم وجود تیم مناسب باعث شکست حدود ۲۳ درصد از شرکتها میشود که طول عمر طولانی ندارند. نیاز به یک تیم خوب برای موفقیت به عنوان یک استارتاپ وجود دارد.
3-1-تجزیه و تحلیل تواناییها و مهارتها
ارزیابی دقیق و عمیق تیم مدیریتی یکی از ملزومات اولیه و اساسی در فرایند سرمایهگذاری استارتاپها محسوب میشود. این امر به سرمایهگذار اجازه میدهد تا تواناییها، مهارتها، تجربیات، ویژگیهای شخصیتی و اراده اعضای تیم را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
3-2-ارزیابی تخصصها و تجارب اعضا
سرمایهگذار میتواند مشخص کند آیا این تیم توانایی لازم برای طراحی و اجرای استراتژیهای کسبوکار و دستیابی به اهداف تعیین شده را دارد یا خیر. همچنین شناخت عمیق شخصیت، ویژگیهای رفتاری و اراده اعضا، امکان پیشبینی تأثیر این تیم بر فرهنگ سازمانی و روابط درونی استارتاپ را فراهم میکند.
3-3-هماهنگی، انسجام و توانمندیهای تیمی
سنجش میزان هماهنگی، انسجام و توانمندیهای تیمی اعضا، بررسی ظرفیت تیم در مقابله با چالشها و ایجاد ثبات و پایداری در برابر فشارهای درونی و بیرونی، از دیگر عواملی هستند که سرمایهگذار باید در نظر داشته باشد.
۴- بررسی مدل کسبوکار
مدل کسبوکار استارتاپ نه تنها اساس و پایه تمام فعالیتها و استراتژیهای آن است، بلکه نقش مهمی در موفقیت یا شکست آن دارد.
این مدل باید قابل فهم، منطقی و قابل اجرا باشد؛ زیرا بررسی دقیق آن به سرمایهگذار اجازه میدهد تا عمق بیشتری از استارتاپ داشته باشد و به تعیین میزان پایداری و پتانسیل رشد آن کمک کند. این موضوع بهویژه در شرایطی اهمیت خود را نشان میدهد که میدانیم ۴۲ درصد از استارتاپها بهدلیل نادیده گرفتن تقاضای بازار شکست میخورند
در ایران نیز با وجود چالشهای اقتصادی و تحریمها، استارتاپها توانمندی خلق فرصتهای جدید و اشتغالزایی را دارند. بررسیها نشان میدهند که عمر متوسط استارتاپها تقریبا سه سال است و پس از سه سال، دیگر بهعنوان استارتاپ شناخته نمیشوند. تنها ۱۴.۴ درصد استارتاپها عمری بیشتر از ۳ سال دارند.
این آمار نشاندهنده این است که بیش از ۷۰ درصد استارتاپهای ایرانی در سه سال اول عمر خود شکست میخورند، اما این موضوع نباید مانعی برای ارزیابی و پشتیبانی از ایدههای نوآورانه باشد.
4-1-فهم درآمدزایی
یکی از اصلیترین بخشهای بررسی مدل کسبوکار، فهمیدن چگونگی درآمدزایی است. سرمایهگذار باید بفهمد که استارتاپ از چه طریقی قصد دارد درآمد کسب کند. آیا از فروش محصولات استفاده میکند یا از طریق ارائه خدمات یا مدلهای اشتراکی؟
4-2-تعیین بازار هدف
شناخت مشتریان هدف و نیازهای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. سرمایهگذار باید بررسی کند که استارتاپ چه گروههای مشتری را هدف قرار میدهد و چطور میتواند نیازهای آنها را برآورده کند.
4-3روشهای رشد
بررسی چگونگی رشد استارتاپ نیز بخش مهمی از ارزیابی مدل کسبوکار است. سرمایهگذار باید بفهمد که استارتاپ چه استراتژیهایی برای توسعه و گسترش دارد.
4-4تحلیل هزینهها و سرمایهگذاریها
تحلیل هزینهها و سرمایهگذاریهای لازم برای اجرای مدل کسبوکار نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. این شامل بررسی هزینههای اولیه و جاری، نیاز به سرمایهگذاریهای بیشتر و بازده مورد انتظار است.
4-5-ارزیابی رقابت و مزیت رقابتی
درک رقابتها و تعیین مزیت رقابتی استارتاپ نیز بخش مهمی از بررسی مدل کسبوکار است. این به سرمایهگذار کمک میکند تا متوجه شود چرا مشتریان باید از این استارتاپ خرید کنند تا رقبا.
۵- توجه به جنبههای قانونی و مقرراتی
5-1-حقوق مالکیت معنوی
حفظ و مدیریت حقوق مالکیت معنوی مانند اختراعات، علائم تجاری، و حقوق نویسندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. سرمایهگذار باید مطمئن شود که استارتاپ حقوق مالکیت معنوی خود را بهطور کامل محافظت و مدیریت میکند و از نظر قانونی در موقعیت ایمنی قرار دارد.
5-2-قراردادها و توافقنامهها
بررسی قراردادها و توافقنامههای استارتاپ با شرکا، تأمینکنندگان، مشتریان و سایر طرفهای ثالث ضروری است. این قراردادها باید بهطور دقیق مورد بررسی قرار گیرند تا اطمینان حاصل شود که همه جنبههای قانونی پوشش داده شدهاند و هیچ نقصی وجود ندارد.
5-3-مجوزها و مقررات صنعت
هر صنعت و بازار خاصی ممکن است مقررات و مجوزهای خاص خود را داشته باشد. سرمایهگذار باید اطمینان حاصل کند که استارتاپ تمام مقررات مربوط به صنعت خود را رعایت میکند و مجوزهای لازم را کسب کرده است، تا از نظر قانونی در موقعیت ایمنی قرار گیرد.
5-4-ریسکهای قانونی و مسئولیتها
درک ریسکهای قانونی و مسئولیتهای ممکن، از جمله احتمال دعاوی قانونی نیز باید جزء ارزیابیهای سرمایهگذار باشد. این شامل بررسی بیمهها، مسئولیتهای قانونی و ریسکهای مرتبط با مسائل محیط زیست و اجتماعی است، تا از هر گونه تهدید قانونی دوری گردد.
5-5-تطابق با قوانین دولتی و بینالمللی
استارتاپ باید با تمام قوانین و مقررات محلی، دولتی و بینالمللی مرتبط با فعالیتهای خود مطابقت داشته باشد. این میتواند شامل قوانین مربوط به حفظ حریم خصوصی مشتریان، استانداردهای کیفی، قوانین کار و اشتغال و … باشد. تطابق با این قوانین میتواند به جلوگیری از مشکلات قانونی کمک کند.
5-6-استراتژیهای مدیریت ریسک قانونی
سرمایهگذار باید با استارتاپ همکاری کند تا استراتژیهای موثری برای مدیریت ریسکهای قانونی تدوین کند. این میتواند شامل تدابیری مانند بیمه مسئولیت مدنی، ایجاد سیاستها و رویههای داخلی و استخدام مشاوران قانونی متخصص باشد تا از هر گونه تهدید قانونی پیشگیری شود.
5-7-پایش مداوم و ارزیابی
قوانین و مقررات ممکن است بهطور مداوم تغییر کنند و بنابراین نیاز به پایش مداوم و ارزیابی دقیق از تطابق استارتاپ با این تغییرات وجود دارد. این فرآیند باید جزوی از بخش فعلی فرآیند سرمایهگذاری باشد تا همواره از نظر قانونی استانداردهای لازم رعایت شود.
۶- پایداری مالی و برنامهریزی بودجه
بر اساس یک تحقیق انجام شده توسط CB Insights، حدود ۲۹ درصد از استارتاپها شکست میخورند، زیرا به تامین مالی کافی نمیپردازند. این آمار نشاندهنده اهمیت فوقالعاده پایداری مالی در توسعه و رشد یک کسبوکار نوپا است. توانایی تامین مالی مورد نیاز برای رشد میتواند تعیینکننده میزان ریسک و پتانسیل سرمایهگذاری باشد.
6-1-تعیین نیازهای مالی استارتاپ
سرمایهگذار باید بررسی کند که استارتاپ چقدر پول نیاز دارد و چگونه قصد دارد آن را هزینه کند. این شامل بررسی نیازهای سرمایهگذاری اولیه، هزینههای عملیاتی و برنامههای توسعه و رشد است. تعیین نیازهای مالی به سرمایهگذار کمک میکند تا تصمیمات مطمئنتری بگیرد
6-2-بررسی منابع مالی موجود و پتانسیل
سرمایهگذار باید منابع مالی موجود استارتاپ را بررسی کند، از جمله سرمایه اولیه، تامین مالی خارجی و درآمدهای محتمل. این به تعیین توانایی استارتاپ در تأمین نیازهای مالی خود کمک میکند و میتواند نقش مهمی در موفقیت آن ایفا کند.
6-3-تحلیل جریان نقدینگی و پایداری مالی
تحلیل جریان نقدینگی به سرمایهگذار اجازه میدهد تا بفهمد چگونه استارتاپ پول خود را جاری میکند و چگونه میتواند به پایداری مالی برسد. این شامل بررسی نسبتهای مالی، مانند نسبت جریان نقدینگی و نسبت بدهی به سرمایه است. تحلیل دقیق میتواند نقاط ضعف و قوت استارتاپ را نشان دهد.
6-4-برنامهریزی بودجه و پیشبینی مالی
برنامهریزی بودجه و ایجاد پیشبینیهای مالی دقیق میتواند به استارتاپ کمک کند تا هدفهای خود را بهطور موثر برآورده کند. این شامل تعیین هزینهها، درآمدها، سرمایهگذاریها و سایر عوامل مالی است. برنامهریزی دقیق میتواند به استارتاپ کمک کند تا اهداف خود را به موفقیت برساند.
6-5-ریسکهای مالی و استراتژیهای کاهش ریسک
سرمایهگذار باید ریسکهای مالی مرتبط با استارتاپ را شناسایی و تجزیه و تحلیل کند؛ از جمله ریسک نوسانات نرخ بهره، ریسک ارز و ریسک بازار. استراتژیهای مناسب برای کاهش یا مدیریت این ریسکها باید تدوین شوند. درک و مدیریت ریسکها میتواند به جلوگیری از مشکلات آتی کمک کند.
۷- نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت استارتاپها
فرهنگ و ارزشهای یک استارتاپ نه تنها بر رفتار کارکنان اثر میگذارد، بلکه تمامی جنبههای فعالیتهای آن از جمله ارتباط با مشتریان، بازاریابی و حتی تصمیمگیریهای استراتژیک را تحت تأثیر قرار میدهد. فرهنگ سازمانی مناسب و همسو با ارزشهای استارتاپ، میتواند به جذب و حفظ نیروهای مستعد، ایجاد وفاداری مشتری و حتی افزایش بهرهوری و نوآوری کمک کند:
7-1-تعریف روشن ارزشها
ارزشهای استارتاپ باید بهطور شفاف مشخص شوند و با ماموریت و چشمانداز سازمان همخوانی داشته باشند. این ارزشها شامل اصول اخلاقی، تعهد به کیفیت، خدمت به مشتری و … میشود.
7-2-جذب و حفظ نیروهای مستعد
فرهنگ سازمانی قوی به استارتاپ کمک میکند تا بهترین استعدادها را جذب کرده و نگه دارد. افراد موفق بهدنبال محیطهایی هستند که با ارزشهای آنها همخوانی دارد
7-3-ارتباط با مشتریان
فرهنگ و ارزشهای استارتاپ تجربه مشتریان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. استارتاپهایی که فرهنگشان با نیازها و ارزشهای مشتریان همسو است، میتوانند وفاداری بیشتری کسب کنند.
7-4-انعکاس در تصمیمگیریهای استراتژیک
فرهنگ و ارزشها باید در تمامی تصمیمات استراتژیک از جمله رشد، گسترش و ائتلافها منعکس شود. ارزیابی فرهنگ سازمانی و ارزشها به سرمایهگذار کمک میکند تا با درک بهتری از فلسفه و اهداف استارتاپ، تصمیمات آگاهانهتری بگیرد. همچنین به استارتاپ کمک میکند تا فرهنگی مؤثر و پویا ایجاد کند که نقش مهمی در موفقیت بلندمدت آن دارد.
۸- رشد و توسعه پایدار استارتاپها؛ چالشها و راهکارها
رشد و توسعه پایدار به معنای گسترش کسبوکار به گونهای است که تعادل مناسبی میان اهداف مالی، اجتماعی و زیستمحیطی برقرار بماند. این نوع رشد نه تنها به افزایش درآمد و سودآوری استارتاپ کمک میکند، بلکه امکان پاسخگویی به مسئولیتهای اجتماعی و زیستمحیطی را نیز فراهم میآورد. دستیابی به رشد و توسعه پایدار، نیازمند توجه به چالشها و راهکارهای زیر است:
8-1-تدوین اهداف و استراتژیهای مناسب رشد
استارتاپ باید اهداف واقعبینانه و راهبردهای متناسب با آنها را برای رشد تدوین کند. این کار نیازمند بررسی بازارهای هدف، تحلیل رقبا و شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود در بازار است.
8-2-برنامهریزی مالی پایدار
هر استارتاپ باید برنامهریزی دقیق و پایداری برای تامین نیازهای مالی خود داشته باشد. این برنامهریزی شامل تعیین منابع سرمایه و استراتژیهای مدیریت ریسک مالی است.
8-3-پایداری عملیات و اجرا
استارتاپ باید فرایندهای خود را بهینهسازی کند و بهرهوری، کیفیت محصولات و خدمات را افزایش دهد تا پایداری عملیاتی و اجرایی حاصل شود.
8-4-انعطافپذیری و پاسخگویی به تغییر
استارتاپ باید در برابر تغییرات بازار انعطافپذیر باشد و بتواند به تغییر در نیازهای مشتریان، فناوری، قوانین و شرایط اقتصادی پاسخ دهد.
8-5-ارزیابی و نظارت مستمر
استارتاپ باید بهطور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کرده و پیشرفت نسبت به اهداف را رصد کند تا بتواند در صورت لزوم تغییرات مورد نیاز را اعمال نماید.